بررسیهای محققین حوزه والدگری نشان میدهد، امروزه والدین از طریق تشویق به انجام تکالیف مدرسه و ورزشها تا الگو قرار دادن ارزشها در حین رشد کودک (به یاد داشته باشید که آنها بیشتر به رفتار شما توجه میکنند تا به گفتههای شما!) تأثیر زیادی بر زندگی فرزندان خود دارند. با این حال، آنها تنها تأثیرگذاران در این زمینه نیستند؛ بهویژه پس از ورود کودکان به مدرسه و شروع تعامل با دنیای بزرگتر.
بیشتر والدین تلاش میکنند تا بهترین شروع ممکن را برای فرزندان خود فراهم کنند، اما مهم است که والدین درک کنند که کودکان با ویژگیها، شخصیتها و اهداف خاص خود به دنیا میآیند. در حالی که والدین ممکن است بخواهند فرزندشان را به سمت یک مسیر خاص هدایت کنند، وظیفه والدین فراهم کردن زمینهای برای تعامل با جهان است که در نهایت کودک را برای استقلال کامل و توانایی پیگیری هر مسیری که انتخاب میکند، آماده کند.
در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است، فرزندپروری میتواند تحت تأثیر مدها و سبکهای جدید قرار گیرند و در برخی از محافل، تربیت فرزندان به یک ورزش رقابتی تبدیل شده است. اما نیازهای لازم برای رشد و توسعه کودکان نسبتاً پایدار باقی میمانند: امنیت، ساختار، حمایت و عشق.
چگونه یک والد خوب باشیم
برای تربیت مؤثر، کافی نیست که تنها از خطرات واضحی مانند سوءاستفاده، غفلت یا افراط در محبت پرهیز کنیم. در واقع، آکادمی ملی علوم چهار مسئولیت اصلی برای والدین را مشخص کرده است: حفظ سلامت و ایمنی کودکان، ترویج رفاه عاطفی آنها، القای مهارتهای اجتماعی و آمادهسازی کودکان از نظر فکری.


مطالعات متعدد نشان میدهند که بهترین کودکان سازگار، توسط والدینی بزرگ میشوند که راهی برای ترکیب گرمی و حساسیت با انتظارات رفتاری واضح پیدا میکنند. والدین میتوانند از اصطلاح “چهار C” به عنوان یک سرنخ مفید استفاده کنند: مراقبت (نشان دادن پذیرش و محبت)، ثبات (حفظ یک محیط پایدار)، انتخابها (اجازه دادن به کودک برای توسعه خودمختاری) و پیامدها (اعمال عواقب انتخابها، چه مثبت و چه منفی).
سبکهای تربیتی ناسالم چیستند؟
هر سبک تربیتی به نفع کودک نیست. پدیدهای به نام “افراط در تربیت” وجود دارد که میتواند کودکان را در ورود به بزرگسالی ناتوان کند و آنها را از مواجهه با کوچکترین مشکلات ناتوان سازد.
دو نمونه معروف از سبکهای افراط در تربیت شامل “تربیت هلیکوپتری” است که در آن کودکان بهطور مفرط تحت نظارت قرار میگیرند و از خطرات دور نگه داشته میشوند، و “تربیت برفروبی” که در آن موانع احتمالی از مسیر کودک حذف میشوند. هر دو میتوانند تأثیر منفی بر استقلال، سلامت روان و عزت نفس کودک در آینده بگذارند.
البته، پدیدهای به نام تربیت ناکافی نیز وجود دارد و تحقیقات نشان دادهاند که عدم مشارکت والدین معمولاً منجر به نتایج رفتاری ضعیف در کودکان میشود. این ممکن است تا حدی به این دلیل باشد که به جوانان اجازه میدهد بیش از حد به فرهنگ همسالان وابسته شوند. بهطرز عجیبی، سبکهای تربیتی بسیار سختگیر یا اقتدارگرا نیز میتوانند تأثیر مشابهی داشته باشند.
در نهایت، والدین باید تلاش کنند تا هم مهربان و هم قاطع باشند و در عین حال به کودکان فضای کافی برای توسعه علایق خود، کاوش در استقلال و تجربه شکست بدهند.
بدون دیدگاه