گزارش کوهپیمایی چینکلاغ پایهٔ پیش و اول
در دومین کوهپیمایی پاییزی خود به کوه چینکلاغ رفتیم.
صبح ساعت ۸ همگی کنار هم جمع شدیم، لوازمی که برای کوهپیمایی نیاز داشتیم را تقسیم کردیم، مادر پدرهایمان را در آغوش کشیدیم و برای شروع یک روز متفاوت و خاطرهانگیز به راه افتادیم.
در ابتدای مسیر قوانین مهمی که برای کوه باید بدانیم را مرور کردیم و هرکس برای خود یارِ هماناری انتخاب کرد تا انار و ناهار امروز را با آن شریک شود. سپس دربارهٔ محیطبانان عزیز گفتیم و قرار گذاشتیم تا امروز کمک محیطبانان باشیم و زبالهها را جمع کنیم.
کمی جلوتر رفتیم، در راه باهم مسابقه دو میدادیم و برای استراحت چنددقیقهای مینشستیم، و به نظارهٔ کلاغها میپرداختیم و به این پی میبردیم که در چینهچینههای این کوه کلاغها منتظرمان هستند. حسابی که پیش رفتیم، برای مراسم انارخوری کنار چشمهای متوقف شدیم و با یارهماناریمان، انارهایمان را خوردیم و شعر یلدا را بلند بلند خواندیم.
سپس به مسیرمان ادامه دادیم تا به مقصدمان برسیم.
در آنجا ایستادیم به افتخار خودمان و معلمهایمان دست زدیم، لوازممان را گذاشتیم و برای ساختن تنور دنبال سنگها رفتیم. بعد از چیدن سنگ و جمع کردن چوب و برگ،
با یار هماناریمان سینیهامان را آماده کردیم، خمیر پیتزا و سس و پنیر رویش گذاشتیم ، آنهارا با فویل بستیم و روی تنور دستسازمان گذاشتیم تا بپزد.
بعد از مدتی پیتزاهای تنوریمان آماده شد و در کنار دوستانمان نوش جان کردیم.
در آخر هم همگی همچون محیطبانانی بادقت محیط اطرافمان را تمیز کردیم و وسایلمان را جمع کردیم و به صف، آمادهٔ برگشت شدیم. در مسیر برگشت توان پاهایمان کم شده بود، و هرگاه یکی از دوستانمان بر زمین میافتاد، دست دوستی به سمت او دراز میکردیم تا به کمک هم به ادامهٔ راه برویم.
بعد از یک کوهپیمایی عالی، با سختیها و خوشیهایش وقتی رسیدیم و از دور مادرپدرهایمان را دیدیم،
از خوشحالی دست تکان دادیم و به سمت آغوششان دویدی
بدون دیدگاه