ما که تصمیم به دوستی با طبیعت گرفتیم، وسط مرداد را حتی با همه گرمایش رها نمیکنیم.
مقصدمان به سمت خوشآبوهواترین منطقه و خنکترین رودخانه شهر بود. به خاطر دمای بالای هوا صبحهنگام، خواب از سرمان نمیپرید و در اتوبوس کمی بیحوصلگی کردیم ولی وقتی به روستای لالون رسیدیم طبق معمول با هیجان و شادی وسیلههای تقسیمشده را برداشتیم و حرکت کردیم.
در این پیمایش افتخار آشنایی و بهرهبردن از مهارت و دانش یک استاد عزیز و گرانقدر را داشتیم. آقای حسن چمکلانی، رییس کمیته بقا در طبیعت فدراسیون کوهنوردی و مدیرعامل باشگاه کوهنوردی کوهیاران..
اوایل مسیر روستا، آقای فیروزی طبق معمول همیشه مراسم سلام و احوالپرسی، معرفی همنوردان و اساتید، تعیین مسئولیتهای روز و در نهایت اجازه از کوهستان برای ورود به حریم زیبایش را به جا آوردند. هدف برنامه آشنایی با گیاهان وحشی، و استفاده صحیح از اکوسیستم برای بقا در کوهستان، بود.
پس از گذشت مسافتی نسبتاً طولانی از داخل روستای لالون، و لذت بردن از منظره زیبا و دلچسب درختان آلبالو، سیب، گردو و آلو، به حریم کوه وارد شدیم و اندکی که راه خاکی را سپری کرده بودیم به لولههای مهربانی کوه رسیدیم که آب چشمه را برای خوردن و بردن به کوهنوردان هدیه میداد. اندکی مکث کردیم، خیس شدیم و آب خوردیم. آبی چنان خنک مانند آبهای یخزده قمقمههایمان. آب برفهای بالای بلندترین بام تهران، “قله خُلِنو”، که هنوز در وسط مرداد، تمام نشده.
به مسیر رودخانه رسیدیم. و پس از گذر از آب یخ و البته پل چوبی نازکی، که کمی سخت بود ولی ما توانا بودیم، در محل اقامتگاه، جایی وسط گیاهان معطر کوهستان، اتراق کردیم.
در راه آقای دکتر ما را با گیاه “شکرتیغال” آشنا کرد. گلی که همیشه در همه مسیرهای کوهی میدیدیم و امروز با خاصیت نجاتبخش آن آشنا شدیم. گیاه خوراکی نجاتبخش کوهنوردان. تعدادیمان امتحان کردیم و از طعم عجیب آن به وجد آمدیم و حتی در کنار رودخانه بین گیاهان گزنه، پونه کوهی، گلهای بنفش معطر و … به دنبال آن بودیم. آقای دکتر از خواص مختلف گیاهان به ما میگفتند و ما با دقت آن را دنبال میکردیم.
به خواهش رودخانهء یخ برای تنی به آب زدن، پاسخ دادیم. آب یخ بود و ما داغ و هیجانزده، شربت نوشیدیم، خیس شدیم، خیس کردیم، پونه چیدیم، طراحی و بازی کردیم و …
آقای دهقان بهمان روش ساخت تیرکمان را آموختند و تیرها بود که در فضای باز پرتاب کردیم و مسابقه گذاشتیم که هرچه تیرمان دورتر رها شود.
پس از کمی استراحت و خوردن ساندویچهای مرغ و قارچ و پنیر، وقتی با مهربونی آفتاب کامل خشک شده بودیم، آقای چمکلانی تعدادی از روشهای نجات در کوهستان را به ما آموختند. از اهمیت آب و رفع تشنگی و روش تصفیه آب گِلآلود در کوهستان برایمان گفتند و گروهگروه داخل بطری آبها را تمیز کردیم. قطبنما را به ما نشان دادند و راه شناخت مسیر شمال و جنوب بدون قطبنما را برایمان شرح دادند و در طول مسیر امتحانش کردیم و …
به گاهِ بازگشت نزدیک شدیم. کولهها را جمعآوری کرده، طبیعت را پاک و تمیز تحویل دادیم و از رودخانه گذشتیم و با حرکت به سمت ماشینها، مراسم سپاسگذاری از خدا و طبیعت و همنوردانمان را به جا آوردیم و رهسپار مدرسه شدیم.
داغ و تشنه اما با کولهباری از تجربه و دانش به مدرسه بازگشتیم و این همراهی جانانه ما بود در پنجمین برنامه طبیعتگردی تابستان ۱۴۰۳ که در پای قله خُلِنوی لالون با تعدادی راه نجات در طبیعت آشنا شدیم.
بدون دیدگاه