شب یلدا ۱۴۰۳؛ در مدارس سریر راستی سلاله

در مدرسه سریر راستی ۱

مادر اولین، زیباترین، واقعی‌ترین و پابرجاترین عشقی‌ است که تجربه می‌کنیم. تجربه‌ای که یک دقیقه بیشتر به درازا کشید و دقیقه‌ای که با عطر و بوی یلدای مادرانه همراه بود.
امروز دست در دست هم وارد فضای مدرسه شدیم. مدرسه‌ای که این بار حال و هوای بهشتی داشت و میزبان مادران و مادربزرگان بود. شانه‌ به شانه‌ی هم کنار سفره‌ی‌ رنگین یلدا ایستادیم و عکسی به یادگار گرفتیم. در قدم‌های آخر پاییز و در واپسین نفس‌های ماه آذر، آش گرمی خوردیم تا پسرانمان آماده‌ی اجرای سرود یلدا شدند و نوای دلنشین « شب یلدا …خونه‌ی ما…» در فضا پیچید و به دل‌هایمان گرما بخشید.

در این روز باستانی برای بزرگداشت آیین نیاکانمان به خواندن فالی از حافظ و شاهنامه پرداختیم و با بازی‌ای هیجان‌انگیز میان مادران و مادربزرگان لبخند‌هایی مانا را در تاریخ سلاله ثبت کردیم. در پایان این یلدای مادرانه برای احترام به مقام والای مادر از مادران و مادربزرگانمان به نحو شایسته پذیرایی کردیم و هدیه‌های دست‌ساز خودمان را تقدیم حضورشان کردیم و آیین جفت کردن کفش‌ها را به جا آوردیم تا کمی از عشق و محبت این سال‌های مادرنمان را جبران کنیم و یلدای بهشتی امسال نیز به پایان رسید.برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.

در مدرسه سریر راستی ۲

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
«و إن یکاد» بخوانید و در فراز کنید.

مفتخر بودیم تا امسال نیز در محفلی صمیمی، میزبان عزیزانی از سه نسل متفاوت باشیم و در کنار دانش‌آموزان، مادران و مادربزرگان، این رسم و مراسم باستانی ایرانیان را برگزار کنیم.
روشنی‌بخش جشنمان، حضور گرم مادربزرگ‌های عزیز بود که با لطفشان برای جمعمان فال حافظ هم گرفتند و برای ادامه‌ی راهمان تفأل خیر زدند.
در انتهای مراسم، با توجه به نزدیکی روز مادر، آیین قدردانی از مادران نیز توسط بچه‌ها انجام شد و هدیه‌های دست‌ساز خودشان را تقدیم مادر‌ها و مادربزرگ‌ها کردند.

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید