روز سهشنبه اولین روز مسابقات درونمدرسهای با عنوان فستیوال کارزار برگزار شد.
کارزار، که ممکن است امروز در نظرمان بیشتر بازی و مسابقهای مفرح آمده باشد ولی به احتمال زیاد وقتی بزرگتر شدیم و درحال مرور خاطراتمان از کودکی و مدرسه هستیم، متوجه نقش پررنگ آن در کمک به تحمل ناکامی و مدیریت هیجانات منفی ناشی از باخت، فروتنی بر فراز قلهی شکوهناک پیروزی و در آخر پر شدن ظرف نیازمان به توجه و دیدهشدن از راهی کارآمد؛ خواهیم شد.












ما ساعاتی از صبح را مشغول درسهایمان بودیم و سپس وارد کارزار شدیم.
بخشی از مسابقات گروهی مانند طناب کشی و گانیه در باشگاه برگزار شد و بخش دیگر آن در مدرسه.
کارزار ما بستری سالم بود تا چگونگی حمایت از یکدیگر را در بردها و باختها بیاموزیم.
براساس توانایی خود انتخابهای مناسب داشته باشیم؛ نقاط ضعف و قدرت را ببینیم و با ابعاد متفاوتی از خود آشنا شویم.









یاد بگیریم که ترس و اضطراب بخشی از مسیر پیروزی است و گاهی شرکت کردن و نترسیدن عین پیروزی است. مدرسه شور و هیجان دیگری داشت هر گوشه صدای تشویق و جیغ و هورا به گوش می رسید و در نهایت آخرین روز هفته و آخرین روز مسابقات کارزار یعنی چهارشنبه را با کلی شور و هیجان و تشویق دوستانمان به پایان رساندیم.
بدون دیدگاه