گزارش کوهپیمایی پایه دوم
دومین کوهپیماییمان را در فصل زیبای پاییزی تجربه کردیم.
صبح رأس ساعت مقرر به مکان مشخص شده آمدیم و با کمک معلمهایمان وسایل را باهم تقسیم کردیم.
هوا سردتر شده بود و برگهای روی درختان کمتر و با هر قدم بیشتر زیر پاهایمان از خشخش آن لذت می بردیم.
حالا قدمهایمان قدرتمندتر از قبل بود و از مسیرمان لذت میبردیم.
بعد از طی فراز و نشیبهای راه با اشتیاق زیاد به استراحتگاه رسیدیم، با معلمانمان همگروه شدیم و بازی خروس جنگی را انجام دادیم، تجربهی بازی گروهی با معلمانمان برایمان دوستداشتنی بود.
با همکاری هم هیزم جمع کردیم و همتنور شدیم و پیتزاهایی را که با مشارکت خودمان درست کردیم روی تنورهایمان گذاشتیم.
بعد از صرف ناهار دو دسته شدیم و بازی زو را انجام دادیم و سپس مشغول جمعآوری شدیم و مسئولین محیطبان به پاکسازی پرداختند تا زبالهای در طبیعت جا نماند.
در طول مسیر برگشت از معلمانمان تشکر کردیم و خدا را به خاطر وجود این طبیعت زیبا و فرصتی که در اختیار ما گذاشت که از دیدن آن به وجد بیاییم شکر کردیم.
در نهایت یک خاطرهی زیبای دیگر در دفتر خاطراتمان ثبت کردیم و به آغوش خانواده بازگشتیم.
گزارش کوهپیمایی پایه سوم
دومین کوهپیماییمان را در فصل زیبای پاییزی تجربه کردیم. صبح در ساعت مقرر، با شور و شوق به مکان مشخص شده آمدیم. با کمک معلمهایمان، وسایل را با هم تقسیم کردیم و به سمت گلابدره به راه افتادیم. هوا خیلی سردتر شده بود و ما با لباسهای گرم و کولهپشتیهای پر از خوراکیهای خوشمزه، آمادهی یک ماجراجویی هیجانانگیز بودیم. در طول مسیر، از سه چالش جنگل سبز، کلبهی نارنجی و جنگل سحرآمیز عبور کردیم. هر کدام از این چالشها تجربهای جدید و خاطرهانگیز برای ما به ارمغان آورد.
در طول مسیر، شعارمان را تکرار میکردیم «من طبیعت را دوست دارم» … و یادآوری میکردیم که طبیعت متعلق به همه است. همچنین یاد گرفتیم در شیبهای تند و یخبندان، چگونه با تراشیدن خاک، راه درست کنیم تا راحتتر قدم برداریم. امروز دلایل خستگی در کوه پیمایی، که شامل استراحت نکردن و تغذیهی نامناسب داشتن، در شب قبل، پوشیدن لباس نامناسب و بیش از حد، همراه داشتن کولهپشتی نامناسب و سریع و تند راه رفتن در شیبهای تند را بررسی کردیم.
بعد از طی فراز و نشیبهای راه و گذر از جنگل سبز، قدم روی برگهای یخزده گذاشتیم و با اشتیاق زیاد به استراحتگاه اول و کلبهی نارنجی رسیدیم. در آنجا، با همکلاسیهایمان انار خوردیم، با حیوانات بازی کردیم و لحظات خوشی را کنار هم بودیم. سپس به جنگل سحرآمیز رسیدیم و بلندترین تنور پیتزایی را راه انداختیم. یکی از خوشمزهترین پیتزاهای طبیعتگردی را درست کردیم و صد در صد تمام پیتزاهایمان عالی از آب درآمد، و بعد با همپیتزایی خود نوش جان کردیم.
بعد از صرف ناهار، به بازی پرداختیم و سپس مشغول جمعآوری شدیم. مسئولین محیطبان به پاکسازی محیط پرداختند تا زبالهای در طبیعت جانماند.
در طول مسیر برگشت، از معلمانمان و خالق کوهستان تشکر کردیم. این روز زیبا و خاطرهانگیز را در خاطراتمان ثبت کردیم و در نهایت به آغوش خانواده بازگشتیم.
کوهپیمایی گلابدره پایه پنجم و ششم
گلابدره، دومین مقصد کوهنوردی ما بود. برنامه از ساعت ۷:۳۰ صبح آغاز شد، زمانی که در محل مقرر همه دانشآموزان و معلمان در کنار هم گرد آمدیم، وسایل کوهنوردی بین دانشآموزان تقسیم شد و هر کدام از آنها مسئول نگهداری یکی از وسایل شدند تا ضمن تمرین مسئولیتپذیری، به یکدیگر کمک کنیم.
در این پاییز زیبا، گلابدره با رنگهای فریبنده برگها، منظرهای بینظیر داشت که چشم هر بینندهای را نوازش میکرد. راهنمای ما در ابتدای مسیر در توقفی کوتاه، بار دیگر اصول کوهنوردی را توضیح دادند تا به یاد بیاوریم که نظم و رعایت قوانین، اولین اصل در یک کار گروهی است و حفظ جان ما نیز در گرو همین اصول است.
پس از پیمودن مسیری نسبتاً دشوار و باریک، به اولین ایستگاه رسیدیم. این مکان نه تنها به خاطر زیباییهای پاییزیاش، بلکه به دلیل حضور اردکها، مرغها و خروسها، جذابیت ویژهای داشت که باعث شادمانی دانشآموزان شد. بچهها با خوشحالی به آنها غذا دادند. در این ایستگاه، دانشآموزان خوراکیهای خود را خوردند و با دوستانشان تقسیم کردند. خوردن میوههای پاییزی، به ویژه انار، لحظات لذتبخشی را رقم زد.
پس از استراحتی کوتاه، سفر خود را ادامه دادیم تا به محل انتخاب شده برای استراحت و پخت غذا برسیم. پس از پیمودن مسیری شیبدار، به فضایی باز رسیدیم که زیر سایه درختان، محیطی دلپذیر برای استراحت و پخت پیتزای آتشی بود.
با راهنمایی معلمان و راهنما، ساخت تنور سنگی برای پخت پیتزا را آغاز کردیم. هر یک از بچهها ایدههای جالبی برای ساخت تنور داشتند و با همکاری همگروهیهای خود، این ایدهها را به واقعیت تبدیل کردند. پس از آماده شدن پیتزاها، آنها را در تنورها قرار دادیم و منتظر شدیم تا پخته شوند.
وقتی پیتزاها آماده شد، در کنار دوستان و معلمان خود، از خوردن آن لذت بردیم. پیتزایی که با دست خود و با تلاش و همکاری، آن را تهیه کرده بودیم. این تجربه، در هوای خنک پاییزی، برای ما به یادماندنی شد.
در پایان، با دقت و مسئولیتپذیری، آتش درون تنورها را کاملاً خاموش کردیم تا به طبیعت آسیبی نزنیم. وسایلمان را جمع کرده و محیط را کاملاً تمیز کردیم. طبق گفته راهنمای خود، سعی کردیم تنها چیزی که در طبیعت به جا میگذاریم، رد پایمان باشد.
بازگشت از مسیر کمی آسانتر بود، اما هنوز چالشهایی وجود داشت. گاهی خستگی بر ما چیره میشد و ادامه مسیر را دشوار میکرد. در راه بازگشت نیز توقفی کوتاه داشتیم و راهنمای عزیز به پیشرفت ما در هماهنگی و کار گروهی نسبت به دفعه قبل اشاره کرد.
زمانی که به پایین کوه رسیدیم، با هم خداحافظی کردیم و هر یک به آغوش گرم خانوادههایمان بازگشتیم.
بدون دیدگاه